همانطور که می دانید روایات بسیاری راجع به سید خراسانی نقل شده است. اطلاق لقب «سید خراسانی» به مقام معظم رهبری نیز بیشتر از ناحیهی جوانان حزبالهی و عاشق و در محافل مختلف مثل هیئت ها و اشعار مختلفی که در این زمینه بود آغاز و شایع گردید و بر این اطلاق نیز ایراد چندانی هم وارد نیست. یعنی فرقی نمیکند که ایشان را «ولیفقیه» صدا کنند یا «ولیامر» یا «زعیم» یا «سید خراسانی» و یا «آیتالله العظمی خامنهای» یا «مقام معظم رهبری» و ... .
آنچه که در این زمینه مهم است و اهمیت دارد این است که باید از ایشان در مقام ولایت فقیه اطاعت نمود.
زیرا خود اهل بیت که روایات ظهور را بیان کرده اند اجازه ی چنین کاری را به ما نمی دهند که ما این روایات را تطبیق بکنیم چرا که با این تطبیقها مشکلات اعتقادی زیادی برای مسلمانان به وجود خواهد آمد از آن جمله اینکه شاید اتفاق آنطوری که در روایات آمده با فرد مورد تطبیق به جلو نرود و اتفاق دیگری بیفتد که کسی جز خدا به آن آگاه نیست.
و اینکه با این تطبیقها در واقع زمانی برای ظهور مشخص می شود که باز هم مشکل اعتقادی دارد و خود ائمه فرموده اند که کذب الوقاتون.
مسلمان باید عاقل و زیرک باشد. اساس و مهم این است که اگر شخص ایشان همان «سید خراسانی» باشند یا نباشند، نباید هیچ تفاوت و تغییری در رفتار مؤمنین و مسلمانان معتقد به «ولایت» صورت بپذیرد و اصل این است که ما در دوران غیبت موظف به اطاعت و حمایت از «ولی امر» مسلمین هستیم و نه از «سید خراسانی».
در مورد مسائلی که در جهان اتفاق می افتد نیز نمی توان به طور حتم قضاوت نمود.
ما در گذشته نیز اتفاقاتی از این قبیل کم نداشته ایم.البته داشتن امید به اینکه اینها علائم ظهور هستند منافاتی با بحث ما ندارد و آنچه که رد می شود این است که ما بگوییم این حادثه دقیقا نشانه ی ظهور می باشد.